چهار شنبه 14 تير 1396
ن : رضا

تحریم ناصرالدین شاه

 


برف سنگینی در حال باریدن بود، ناصرالدین شاه هوس درشکه سواری به سرش زد... .

دستور داد اتاقک درشکه را برایش گرم و منقل و وافور شاهی را هم در آن مهیا سازند،
. آنگاه در حالی که دو سوگلی اش در دو طرف او نشسته بودند،

در اتاقک گرم و نرم درشکه، دستور حرکت داد، .کمی که از تماشای برف و بوران بیرون و احساس گرمای مطبوع داخل کابین سرخوش شد،

هوس بذله گویی به سرش زد و برای آنکه سوگلی هایش را بخنداند،
. با صدای بلند به پیرمرد درشکه چی که از شدت سرما می لرزید، گفت: درشکه چی ! به سرما بگو ناصرالدین شاه "تره هم واست خرد نمی کنه!" .

درشکه چی بیچاره سکوت کرد... اندکی بعد ناصرالدین شاه دوباره سرخوشانه فریاد زد:
درشکه چی! به سرما گفتی؟؟؟
درشکه چی که از سردی هوا نای حرف زدن نداشت، پاسخ داد: بله قربان گفتم!!!
-خب چی گفت؟؟؟ گفت: با حضرت اجل همایونی کاری ندارم، اما پدر تو یکی رو درمی یارم...

 نتیجه: 
این حکایت دقیقا حکایت كسانى است که برای تحریم ها تره هم خرد نمیکنند و مشغول رجزخوانی و خط و نشان کشیدن برای قدرت های جهان هم هستند...

و ملت زیر خط فقر، همان درشکه چی اند که باید تمام سختی های تحریم را تحمل کنند.

 

 

 



:: موضوعات مرتبط: از هر دری سخنی، ،
:: برچسب‌ها: تحریم, ناصرالدین شاه,



تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان بهترین دوستان و آدرس bestoffriends.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.