یک شنبه 27 مرداد 1392
ن : رضا

حال این روزا

"امروز از اون روزها است که همه باید بیشتر خونسرد باشند".



:: موضوعات مرتبط: ، ،


پنج شنبه 24 مرداد 1392
ن : رضا

صادق هدایت

صادق هدایت توصیف فوق العاده زیبایی از آدمای بی بند و بار داره

خودم ک خیلی حال کردم دیدم بی انصافیه ننویسمش تا همه بخونن :

 

 

آدمیانی ک

ابتذال

کار هر روزشان است

موجوداتی هستند :

یک دهان هستند

ک مشتی روده بدنبال آن آویخته

و منتهی ب آلت تناسلی شان میشود .

 

 

 

 



:: موضوعات مرتبط: از هر دری سخنی، ،


پنج شنبه 24 مرداد 1392
ن : رضا

پووووووووووووووووووووووووووووووووول

بهترین دوستان

اگر خاطرشون باشه در روز آخر دیدارمون همکلاسی عزیز و خواهر مهربونمون

خانم گل زاده

شدیدا ب من توپیدن ک آقا فقط اخلاق

پول هیچی نداره . پول بدرد نمیخوره

و باز هم شدیدا بنده رو بخاطر پولدوستی سرزنش کردند .

حالا

براشون مدرکی معتبر دارم ک میگه آقا پول . پول و پول .

سخنی از سن سیمون دارم

ببینید من نمیگما

سن سیمون میگه

بخونید بلکه رستگار شوید :

ثروت . صلح و پیشرفت بهمراه دارد و

فرمانروایی صنعت و علم را اعلام میدارد .

دیدید ...

پول یعنی همه چیز

 

رستگار شدید ؟

بوش رو احساس میکنم شما رستگار شدید تبریک وویگولنزجم بهتون .



:: موضوعات مرتبط: ، ،


پنج شنبه 24 مرداد 1392
ن : رضا

sydney

 

 

my lips are sweet

inspired with stella's kiss

 

( sir philip sidney - astrophel & stella )

 

 



:: موضوعات مرتبط: انگلیسی، ،


پنج شنبه 24 مرداد 1392
ن : رضا

better

 

 

it's better to lose one's life than to lose one's spirit

 

 

 

 



:: موضوعات مرتبط: انگلیسی، ،


پنج شنبه 24 مرداد 1392
ن : رضا

usher

 

where are you now

when

i need you around

 

) usher - climax (



:: موضوعات مرتبط: انگلیسی، عاشقانه ، ،


پنج شنبه 24 مرداد 1392
ن : رضا

فرهنگ استفاده از موبایل

ممنون از آرام

 

این روزها که استفاده از این ابزارها که مهمترین آنها موبایل ، تبلت و لپتاپ بسیار شایع شده جدا از آگاهی چگونگی استفاده فنی از این ابزار ها ، فرنگ رفتاری آن بسیار مهم و قابل توجه است ، که زیر پا گذاشتن آن در بسیاری از جوامع ، بی ادبی و بی احترامی به حساب می آید .

 

امروز به شرح چند مورد از رفتارهای شایع و نادرست میپردازیم (البته به زبان طنز)

بیائیم چند مورد رو با لحن خودمانی دور هم مرور کنیم !

 

مورد دوم : (دوم رو اول میگم ، چون مهمتره)

یکی از مواردی که همه از ما از اون متنفر هستیم تماس کاری زیاد و اس ام اس بازی بیش از حد کسی ، میان جمعی ۲-۳ نفره و یا بیشتر هست ، به طوری که جو جمع رو تحت تاثیر قرار میده .

 

تصور کنید با دو نفر از دوستانتان در حال گپ و گفتگوهستید ، برای شما چپ و راست اس ام اس میاد !

حتی امکان داره دوست دوران مهد کودکتون هم این وسط یاد شما بیوفته و بهتون زنگ بزنه ! مسلما دوستان شما بهتون نمیگن اووووه استاد ! چقدر تو باحالی ، چقدر سرت شلوغه ، ما اصلا به تو نمیخوریم !

 

تحقیقات ما نشون داده که ۷۳٫۸ درصد از دوستان اینجور مواقع شما رو مورد لطف و عنایت خودشون قرار میدن و حداقل چیزی که بهتون میگن اینه که جمش کن بابا ایکبیری !

اون ۲۶٫۲ درصد دیگه هم اگه بهتون چیزی نگن حتما یه چیزیای خیلی بدی تو دلشون بهتون میگن ، حق دارن دیگه خب .

 

مورد اول :

عنایت داشته باشید ، یکی دیگه از مواردی که خیلی بده اینه که شما به چه حقی بدون اجازه طرف پشت خط ، صداش رو توی جمع میذارید رو بلندگو !؟ ها ؟ شرم نمیکنی ؟

باز هم تحقیقات ما نشون میده که توی این جور مواقع ، طرفی که صداش داره از بلندگو پخش میشه یدفه بهتون یه جمله ای میگه که تصورات دوستانتون در مورد شما له میشه آقو ! ها ها ها .. حالت جا اومد !؟

 

مورد سوم :

تصور کنید که شما با نامزدتون ! در حال اس ام اس بازی هستید یدفه مهر شما گل میکنه و اس ام اسی ۴ پارتی شامل گزیده ای از کتاب لیلی و مجنون و با هزار آب و تاب براش میفرستین بعد از ۸ دقیقه و ۳۳ ثانیه اس ام اس میاد ، شما هم حمله ور میشین سمت گوشی ، با کلی عشق دکمه رو فشار میدین و میبینین که “دهکده پارک آبی ! بوده” 

(ببخشید اس ام اسه دیگه ، یهو میاد)

 

یکم دیگه صبر میکنین تا جواب میده ، بازش میکنین میبینین که نوشته “مرسی” 

ینی با این کار یه کپسول آتش نشانی روی شعله های عشق شما خالی میکنه   ، به خدا حرص داره نکنید این کارو !

(البته این مورد سوم برای شما نبود ، باید به نامزدتون بگید بیاد بخونه !)

 

مورد چهارم :

همیشه شرایط طرف مقابلتون رو برای جواب دادن به اس ام اس یا تماس خودتون درک کنید .حالا این که گفتی یعنی چه !؟

 

براتون مثال میزنم :

وقتی میدونید طرفتون پشت فرمونه که خیلی خطرناکه

پشت فرمون که میگم شامل فرمون موتور هوندا ۱۲۵ هم میشه ها !

وقتی میدونید طرفتون توی جلسه خیلی مهمیه (مثلا: جلسه بحرانی جهت پیدایش مادر هاچ زنبور عسل!)

وقتی طرفتون در شرایط فیزیکی برای پاسخ دادن نیست !

 

مثلا : مورد بوده که طرف توی عسلویه تا کمر تو چاه نفت بوده ، از هر انگشتش یه چیکه نفت میچکیده نامزدش گیر داده که چرا تو دیشب موقع خدافظی بوس نفرستادی برام !؟

(محققان ما توی این لحظه به مدت ۱۷ روز کاری هنگ کردن)

وقتی طرفتون در شرایط فکری جهت پاسخ گویی به اس ام اس شما نیست

 

مثلا : اصلا خودم ، همین لحظه که دارم این مطلبو برا شما مینویسم نیاز به تمرکز دارم ، مگه نه ؟

خب حالا طرفم هی اس میده که :

یکی از خصوصیات اخلاقی من که تو خیلی دوست داری چی هست ؟

یکی از خصوصیات اخلاقی من که تورو خیلی آزار میده چی هست ؟

با ذکر مثال توضیح بده

(یکم صب کنین جواب بدم لطفا ، دعوامون میشه اگه جواب ندم ، ببخشید

خب ببخشید معطلتون کردم ، جونم براتون بگه که خلاصه از این موارد زیاد هست

خودتون رعایت کنید دیگه ، عه ، حتما باید بهتون توهین بشه !؟!؟

 

مورد پنجم :

این مورد هم خیلی مهمه پس توجه کن که امکان داره یه روزی خودت توی این مصیبت قرار بگیری دوست من !

وقتی یه بنده خدایی توی مکان های عمومی مثل اتوبوس ، تاکسی و یا مترو به اجبار در کنار شما قرار گرفته چه گناهی کرده که براش اس ام اس اومده و یا مجبوره که جواب بده که تو چهار چشمی زل زدی تو صفجه گوشیش ؟

 

شاید سر بریده تو اس ام اس باشه ! فوضولی آیا ؟

دوست فوضول من ، سعی کن در این مواقع سرت رو برگردونی یه طرف دیگه و بذاری طرف با آرامش جواب بده

اگر ارتروز گردن گرفتی با من

مورد بوده که طرف تو مترو توی اس ام اس نوشته : یارو زیپش بازه ، یدفه ۷ نفر نیگا کردن به زیپ شلوارشون !

اصلا ضرب المثل داریم که در حریم خصوصی بازه ، حیای تو چی میخواد این وسط !؟

 

مورد ششم :

وسط مجلس ترحیم همه نشستن که ناگهان صدای زنگ موبایل فراگیر میشه :

 

دلُم پی دلته جومه نارِنجی… کجا منزلته جومه نارِنجی

 

روایت داریم که در این لحظه ۹۹ بار ضربه با دمپاییای نیکتا به دهن شخص مورد نظر حلال است

دوست من ، موبایل یه آپشنی داره به اسم سایلنت

کتابخونه ، مجالس رسمی ، مکان های عمومی که سکوت مهمترین بخش اون هست ، جلف بازی و بیشعوری نمیپذیره !

خب دوستان تا اونجا که میدونستم نوشتم ، با رعایت نکاتی که بهتون توصیه شد سعی کنید رستگار شوید .

 



:: موضوعات مرتبط: طنز، ،


پنج شنبه 24 مرداد 1392
ن : رضا

تیکه

تیکه جدید به اساتید محترم:

استاد دودقیقه اومدیم خودتون ببینیم

همش ک پاتخته ای بیا بشین دیگه.



:: موضوعات مرتبط: طنز، ،


یک شنبه 20 مرداد 1392
ن : رضا

قهرمانی با یک امید

کودکی ده ساله که دست چپش در یک حادثه رانندگی از بازو قطع شده بود، برای تعلیم فنون رزمی جودو به یک استاد سپرده شد. پدر کودک اصرار داشت استاد از فرزندش یک قهرمان جودو بسازد، استاد پذیرفت و به پدر کودک قول داد که یک سال بعد می‌تواند فرزندش را در مقام قهرمانی کل باشگاه‌ها ببیند!



:: موضوعات مرتبط: ، ،


جمعه 18 مرداد 1392
ن : رضا

کیه ؟

 

 

وقتی پشت آیفون می پرسی : کیه؟

۹۵% مردم میگن باز کن ۵% باقیمونده هم میگن : منم

هیچکس جواب درست نمیده

 

 



:: موضوعات مرتبط: طنز، ،


جمعه 18 مرداد 1392
ن : رضا

خسته ام

خسته ام


تکیه زده ام بر دیواری از سکوت ؛


گاه گاهی هق هق تنهایی هایم سکوتم را میخراشد و نقشی از یادگاری میزند


یادگاری هایی که کسی سواد خواندنش را ندارد


هیچ کس جز خدا

 



:: موضوعات مرتبط: از هر دری سخنی، ،


جمعه 18 مرداد 1392
ن : رضا

آدمیان

  

 

آﺩﻡ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺎﯾﺪ...ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﻣﻨﺖ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ....ﻭﺳﻂ ﺩﻋﻮﺍ ﺳﺮ ﺍﺩﻡ ﻣﯿﮕﺬﺍﺭﻧﺪ ﺷﻨﺎﺧﺖ

 

( رضا هاشمی ک اینطوریه و ب نظرش خیلی هم خوبه این مدلی بودن )

 

 



:: موضوعات مرتبط: از هر دری سخنی، ،


جمعه 18 مرداد 1392
ن : رضا

اولویت

 

 

  هیچکــس ســرش شلــوغ نیـســت

هــمـه چیــز بـستـگـی بــه "اولـویــت هـا" دارد   

 

 



:: موضوعات مرتبط: از هر دری سخنی، ،


جمعه 18 مرداد 1392
ن : رضا

یهو

همه یهویی ها خوبن :

یهویی بغل کردن . یهویی بوسیدن . یهویی دیدن . یهویی سورپرایز کردن . یهویی بیرون رفتن . یهویی دوست داشتن . یهویی عاشق شدن .

اما

امان از یهویی رفتن . یهویی بند، بندٍ وجودت از هم میپاشه 



:: موضوعات مرتبط: از هر دری سخنی، ،


پنج شنبه 17 مرداد 1392
ن : رضا

تغییر ...

در یک دزدی بانک یکی از ایالات آمریکا دزد فریاد کشید :
“همه افراد حاضر در بانک ، حرکت نکنید ، پول مال دولت است و زندگی به شما تعلق دارد”
همه در بانک به آرامی روی زمین دراز کشیدند
این «شیوه تغییر تفکر» نام دارد، تغییر شیوه معمولی فکر کردن .
هنگامیکه دزدان بانک به خانه رسیدند، جوانی که (مدرک لیسانس اداره کردن تجارت داشت)
به دزد پیرتر(که تنها شش کلاس سواد داشت) گفت «برادر بزرگتر، بیا تا بشماریم چقدر بدست آورده ایم»
دزد پیرتر با تعجب گفت؛ «تو چقدر احمق هستی، اینهمه پول شمردن زمان بسیار زیادی خواهد برد.
امشب تلویزیون ها در خبرها خواهند گفت ما چقدر از بانک دزدیده ایم»
این را میگویند: «تجربه» اینروز ها، تجربه مهمتر از ورقه کاغذ هایی است که به رخ کشیده میشود!
پس از آنکه دزدان بانک را ترک کردند ، مدیر بانک به رییس خودش گفت، فوری به پلیس خبر بدهید.
اما رییس اش پاسخ داد: «تامل کن! بگذار ما خودان هم ۱۰ میلیون از بانک برای خودمان برداریم
و به آن ۷۰ میلیون میلیون که از بانک ناپدید کرده بودیم بیافزاییم»
اینرا میگویند «با موج شنا کردن» پرده پوشی به وضعیت غیرقابل باوری به نفع خودت !
رییس کل می گوید: «بسیار خوب خواهد بود که هرماه در بانک دزدی بشود»
اینرا میگویند «کشتن کسالت» شادی شخصی از انجام وظیفه مهمتر می شود.
روز بعد، تلویزیون اعلام میکند ۱۰۰ میلیون دلار از بانک دزدیده شده است.
دزد ها پولها را شمردند و دوباره شمردند اما نتوانستند ۲۰ میلیون بیشتر بدست آورند.
دزدان بسیار عصبانی و شاکی بودند:
«ما زندگی و جان خودرا گذاشتیم و تنها ۲۰ میلیون گیرمان آمد.
اما روسای بانک ۸۰ میلیون را در یک بشکن بدست آوردند.
انگار بهتر است انسان درس خوانده باشد تا اینکه دزد بشود.»
اینرا میگویند؛ «دانش به اندازه طلا ارزش دارد»
رییس بانک با خوشحالی میخندید زیرا او ضرر خودش در سهام را در این بانک دزدی پوشش داده بود.
اینرا میگویند؛ «موقعیت شناسی» جسارت را به خطر ترجیح داد .

 



:: موضوعات مرتبط: علمی، ،


پنج شنبه 17 مرداد 1392
ن : رضا

من ؟

 

 

 

از تـــــمام دنیـــــــــا
شانــه ای مــی خواهـم برای ســـرم ،
و ســــری بـــــــرای شــــــــــانــ ـــه ام !
کســی خستــــه نیسـتـــ از این بالــش هــای پَـــری ؟

 

 



:: موضوعات مرتبط: ، ،


پنج شنبه 17 مرداد 1392
ن : رضا

وقتی ک ...

 

 

بدبیاری مال وقتیه که بد “بی یاری” 

 

 

 



:: موضوعات مرتبط: ، ،
:: برچسب‌ها: بد,


پنج شنبه 17 مرداد 1392
ن : رضا

آخرش

بالاخره یاد می گیری
از یک دوستت دارمِ ساده، برای دلت یک خیالِ رنگارنگ نبافی...

که رابطه یعنی بازی و اگر بازیگری نکنی، می بازی...

که داستان های عاشقانه، از یک جایی به بعد رنگ و بوی منطق به خود می گیرند...

که سر هر چهار راهِ تعهد، یک هوسِ شیرین چشمک می زند...

یاد می گیری
که خودت را دریغ کنی تا همیشه عزیز بمانی...

که آدم جماعت چه خواستن های سیری ناپذیری دارد...و چه حیله هایی برای بدست آوردن...

که باید صورت مسئله ای پر ابهام باشی، نه یک جوابِ کوتاه و ساده...

که وقتی باد می آید باید کلاهت را سفت بچسبی، نه بازوی بغل دستی ات را...

روزی می فهمی
در انتهای همه گپ زدن های دوستانه، باز هم تنهایی...

و این همان لحظه ای ست
که همه چیز را بی چون و چرا می پذیری
با رویی گشاده
و لبخندی که دیگر خودت هم معنی اش را نمی دانی

 

 



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه ، ،


پنج شنبه 17 مرداد 1392
ن : رضا

شرلوک

شرلوک هلمز، کارآگاه معروف، و معاونش واتسون رفته بودند صحرانوردی و شب هم چادری زدند و زیر آن خوابیدند. نیمه های شب هلمز بیدار شد و آسمان را نگریست. بعد واتسون را بیدار کرد و گفت: "نگاهی به بالا بینداز و به من بگو چه می بینی؟...
" واتسون گفت:"میلیون ها ستاره می بینم".هلمز گفت: "چه نتیجه ای می گیری؟". واتسون گفت: "از لحاظ روحانی نتیجه می گیرم که خداوند بزرگ است و ما چقدر در این دنیا حقیریم. از لحاظ ستاره شناسی نتیجه می گیرم که زهره در برج مشتری ست، پس باید اوایل تابستان باشد. از لحاظ فیزیکی نتیجه می گیرم که مریخ در محاذات قطب است، پس باید ساعت حدود سه نیمه شب باشد ".
شرلوک هلمز قدری فکر کرد و گفت: "واتسون! تو احمقی بیش نیستی! نتیجه ی اول و مهمی که باید بگیری این است که چادر ما را دزدیده اند.



:: موضوعات مرتبط: طنز، ،


پنج شنبه 17 مرداد 1392
ن : رضا

...........

سلام سلام

اینقد دوران دانشحویی کپی پیست کردم

الان ک میخوام حرف دل خودم بنویسم دنبالش میگردم تو اینترنت ک بردارم

کپی کنم اینجا....اینم عواقب کپی پیست



:: موضوعات مرتبط: ، ،


پنج شنبه 10 مرداد 1392
ن : رضا

عشاق

 

چرا دیگه جوابمو نمیدی؟ اینقدر ازم بدت میومد؟
ما که باهم خوب بودیم
یهو چی شد! لااقل دلیلش رو بهم بگو
یعنی اون گوشه های دلت هم هیچ جایی واسه من نیست؟
هیچی نمیخوای بگی؟ دلم خیلی تنگ شده برات
بدون تو زندگیم هیچ معنی و مفهومی نداره
همش به یه نقطه خیره میشم و به تو فکر میکنم
تو رو خدا یه چیزی بگو. گوشیت هم که خاموشه
دارم دیوونه میشم. لااقل یه فحشی بد و بیراهی چیزی بده بهم
سکوتت واقعا آزار دهندست
دارم خاطره هامونو مرور میکنم.

از این میترسیدی یه روز تنهات بزارم.
گفتی بدون من زندگی برات معنی نداره
اشکاتو پاک کردم. بغلت کردمو آروم در گوشت گفتم
تو خود منی. هیچوقت خودمو تنها نمیزارم
قول میدم هیچوقت ترکت نکنم.
مگه روزی که روحم جسممو ترک کرده باشه
من سر قولم وایستادم. هنوز هستم. ولی تو چی.
زندگیت بدون من معنی پیدا کرده آره؟
لعنتی چرا اینکارو باهام میکنی؟ لذت میبری از اینکه حرفامو میخونی؟
زجر کشیدنمو میبینی و هیچی نمیگی؟
چرا لااقل یه چیزی نمیگی که بفهمم تو زندگیت دیگه هیچ جایی ندارم؟
چرا یه چیزی نمیگی که برم گورمو گم کنم؟
چرا آخه؟ مگه من باهات چیکار کردم؟
چرا حداقل باهام خداحافظی نمیکنی؟
یعنی حقم از این رابطه یه خداحافظی خشک و خالی هم نبود؟
دوست داری نفرینت کنم؟ دوست داری از خدا برات بد بخوام؟
دلم نمیزاره که واست غم و بدی بخوام. من دوستت دارم
تک تک لحظه هایی که کنارت بودم رو دوس دارم.
همشونو هر روز و هر شب تو آغوش میگیرم و مرور میکنم
با همونا زندگی میکنم. به همونا دل خوش میکنم
تو هم برو با کسی که فکر میکنی بیشتر از من میخوادت
با کسی که فکر میکنی بیشتر از من کنارش شادی
فقط بدون یکی هست که بهت فکر میکنه و هر لحظه برات آروزی خوشبختی میکنه
از خدا هم میخوام آه دلمو نشنیده و اشک چشمامو ندید بگیره
ازش میخوام جای من هواتو داشته باشه
خیلی دوستت دارم
خیلی
مواظب خودت باش...

 



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه ، ،


چهار شنبه 9 مرداد 1392
ن : رضا

اصفهان

 

کالسکه چیست ؟

 

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

واژه ایست که یک اصفهانی هنگام دیدن میوه کال میگوید   

    



:: موضوعات مرتبط: طنز، ،


چهار شنبه 9 مرداد 1392
ن : رضا

مرگم نزدیک است

 

 

 

 

ﺑـﺎﻻﺧــﺮﻩ ﯾﮑـ ﺭﻭﺯ ﺑـﻪ ﺁﺭﺯﻭﯾﻢ میرسمﺩﺭ ﺻـﻒ ﺍﻭل نماز ﺟﻠـﻮﺗـﺮ ﺍﺯ ﭘﯿـش نمـﺎﺯﻡوَ ﻫـﻤـﻪ ﺑﻪ ﻣـﻦ ﺍﻗﺘــﺪﺍ ﺧـﻮﺍﻫﻨـﺪ ﮐـﺮﺩ ...نَﻤـﺎﺯ ﮐِﻪ ﺗـﻤﺎﻡ ﺷـﻮﺩ ﻫـﻤﻩ ﺑﻪ سمت ـ ﻣـﻦ ﺧﻮﺍﻫﻨـﺪ ﺁﻣـﺪ... ﭼﻘـﺪﺭ ﻋـﺰﯾـﺰ ﺧـﻮﺍهم شدﺑـﻌـﺪ ﺍز ﭼﻨــﺪ ﻗـﺪﻡ ﮐﻪ ﺣﺮﮐﺖ ﮐﻨﻨـﺪﮐﺴﯽ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯿﺰﻧـﺪ :ﺑـﻠﻨـﺪ ﺑــﮕــﻮ ﻻ ﺍِﻟـﻪ ﺍِﻟَﺎ ﺍﻟﻠّﻪ   

 

 

 



:: موضوعات مرتبط: از هر دری سخنی، ،


سه شنبه 8 مرداد 1392
ن : رضا

برو

 

ماندن همیشه خوب نیست...

رفتن هم همیشه بد نیست...

گاهی رفتن بهتر است.

گاهی باید رفت...

باید رفت تا بعضی چیز ها بماند...

اگر نروی هر انچه ماندنیست خواهد رفت...

اگر بروی شاید با دل پـُــر بروی و اگر بمانی با دستِ خالی خواهی ماند...

گاهی باید رفت و بعضی چیزها که بردنی ست با خود بُرد...مثل یاد،مثل خاطره ،مثل غرور...

و آنچه ماندنیست را جا گذاشت،...مثل یاد،مثل خاطره،مثل لبخند...

رفتنت ماندنی می شود وقتی که باید بروی،بروی...

و ماندنت رفتنی می شود وقتی که نباید بمانی، بمانی...

برو و بگذار چیزی از تو بماند که نبودنت را گرانبها کند...

برو و بگذار پیش ازاینکه رفتنت دردی بر دلی بنشاند،خاطره ای پر حسرت شود ...

برو و نگذار ماندنت باری بشود بر دوش دل کسی که شکستن غرورت برایش؛

از شکستن سکوت آسانتر باشد...

عشقت را بردار و برو...

خــــــــــوب برو...زیبــــــــــــا برو .



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه ، ،
:: برچسب‌ها: برو,


یک شنبه 6 مرداد 1392
ن : رضا

لذت ببریم ؟

 

لذتهای کوچک زندگی:

 

۱- وقتی ی نینی عطسه میکنه

۲- وقتی به کافه چی میگی همون همیشگی

۳- وقتی راننده تاکسی به خاطر تو ی ترانه رو دوباره پخش میکنه

۴- لیسیدن انگشت های پفکی

۵- جلو نشستن توی تاکسی

۶- صورتو خیس کنی و نسیم بهش بخوره

۷- وقتی سوتی میدی کسی حواسش نیست

۸-وقتی خط خطی های هم کلاسیتو توی کتابای قدیمی پیدا میکنی

۹-اولین کسی ک شعر هاتو لایک میکنه همونی باشه ک به خاطرش دست به قلم شدی

۱۰- حواست نیست که روزه ای و ی پرس چلو کباب با دلستر یخ بخوری .

 



:: موضوعات مرتبط: ، ،
:: برچسب‌ها: لذت,


جمعه 4 مرداد 1392
ن : رضا

سوتی

این سوتی های ایرانی را ببینید و فقط بخندید



:: موضوعات مرتبط: دانشجویی، ،


جمعه 4 مرداد 1392
ن : رضا

اندر حکایت ایرانیان امروزی

در داستانهای قدیمی آورده اند که، روزی خداوند فرشته ای از فرشتگان بارگاه خویش را به زمین فرستاد و گفت در هر قاره ای، یکی از بندگان را بیاب و هر آنچه میخواهد مستجاب کن




جمعه 4 مرداد 1392
ن : رضا

وسیله اندازه گیری ادما

مرد فقیرى بود که همسرش کره مى ساخت و او آنرا به یکى از بقالى های شهر مى فروخت ،آن زن کره ها را به صورت دایره های یک کیلویى مى ساخت. مرد آنرا به یکى از بقالى های شهر مى فروخت و در مقابل مایحتاج خانه را مى خرید. روزى مرد بقال به اندازه کره ها شک کرد و تصمیم گرفت آنها را وزن کند. هنگامى که آنها را وزن کرد، اندازه هر کره ۹۰۰ گرم بود. او از مرد فقیر عصبانى شد و روز بعد به مرد فقیر گفت:دیگر از تو کره نمى خرم، تو کره را به عنوان یک کیلو به من مى فروختى در حالى که وزن آن ۹۰۰ گرم است.مرد فقیر ناراحت شد و سرش را پایین انداخت و گفت:ما ترازویی نداریم و یک کیلو شکر از شما خریدیم و آن یک کیلو شکر را به عنوان وزنه قرار مى دادیم

“یقین داشته باش که به اندازه خودت برای تو اندازه مى گیریم”



:: موضوعات مرتبط: ، ،


جمعه 4 مرداد 1392
ن : رضا

...........

از چوپان پیری که دیگر توان چوپانی

نداشت پرسیدند: چه خبر ؟

بالحن تلخی گفت: گرگ شد آن بره ای که نوازشش میکردم



:: موضوعات مرتبط: از هر دری سخنی، ،


پنج شنبه 3 مرداد 1392
ن : رضا

نه همه

 

 

 

ب بعضیا باید گفت :

اجتماعی بودن

با

هرزگی

 

فرق داره

 

 



:: موضوعات مرتبط: ، علمی، ،


چهار شنبه 2 مرداد 1392
ن : رضا

سلامتی

 

 

بـه سـلامـتی همــه اونـایی کـه قـبلأ بـودن

ولی دیگــه نیستــن

چون دیگـه اونــایی نـیستن که قـبلأ بـودن....

 

 

 



:: موضوعات مرتبط: ، از هر دری سخنی، ،


چهار شنبه 2 مرداد 1392
ن : رضا

کاش...

 

 

ﻗـﺪﯾﻢ ﮐﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰﻣﺎﻥ
ﺑﻮﯼ ﻣـــــﺎﻧﺪﻥ میﺩﺍﺩ ...
ﺁﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺣﺘﯽ ﺑﯿﺴﮑﻮﯾﺖ
ﻫﺎ ﻣــــﺎﺩﺭ ﺑﻮﺩﻧﺪ !!
ولی حاﻻ HI-BYE ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ 

 

 



:: موضوعات مرتبط: از هر دری سخنی، ،


چهار شنبه 2 مرداد 1392
ن : رضا

دلتنگم

 

 

 

 شراب هم ب مستی ام حسادت میکند

 

آنگاه ک خمار لحظه ی دیدن تو میشوم

 

 

 



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه ، ،


چهار شنبه 2 مرداد 1392
ن : رضا

فیلترینگ

شعری از استاد ابوالفضل زرویی در باب فیلترینگ کشورمون ک در آن حتی ب فیلتر سایت هایی ک برای عده ای سودمند و برای دیگران نه اشاره شده است .

 

آه از این طرح و شیوه دمده / وای از این سایت های قفل شده

ای بسا اهل علم چون نیوتن / بوده  دنبال سرچ "سیلیکون"

وی بسا دکتران معرکه اند / ک بدنبال سرچ سکسکه اند

بس ک مجرای فیلتر شده تنگ / تیرشان خورده بی دلیل ب سنگ

وسط جستجو مچل شده اند / از همین چیز ها کچل شده اند

همه پرسش کنان ب ناچاری / که ببین " فیلترشکن داری ؟ "



:: موضوعات مرتبط: طنز، ،



تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان بهترین دوستان و آدرس bestoffriends.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.