سه شنبه 28 خرداد 1392
ن : رضا

مرد این بازیچه دیگر نیستم

 

یکشبی مجنون نمازش را شکست

بی وضو در کوچه لیلا نشست

عشق آن شب مست مستش کرده بود

فارغ از جام الستش کرده بود

سجده ای زد بر لب درگاه او

پـُر ز لیلا شد دل پـُر آه او

گفت یا رب از چه خوارم کرده ای

بر صلیب عشق...دارم کرده ای

جام لیلا را به دستم داده ای

وندر این بازی شکستم داده ای

نشتر عشقش به جانم می زنی

دردم از لیلاست آنم می زنی

خسته ام زین عشق، دل خونم مکن

من که مجنونم تو مجنونم مکن

مرد این بازیچه دیگر نیستم

این تو و لیلای تو ... من نیستم

گفت: ای دیوانه..لیلایت منم

در رگت پنهان و پیدایت منم

سال ها با جور لیلا ساختی

من کنارت بودم و نشناختی

عشق لیلا در دلت انداختم

صد قمار عشق یک جا باختم

کردمت آواره ی صحرا...نشد

گفتم عاقل می شوی...اما نشد

سوختم در حسرت یک یا رَبت

غیر لیلا ..بر نیامد از لبت

روز و شب او را صدا کردی ولی

دیدم امشب با منی گفتم بلی

مطمئن بودم به من سرمیزنی

در حریم خانه ام در میزنی

حال این لیلا که خوارت کرده بود

درس عشقش بیقرارت کرده بود

مرد راهش باش تا شاهت کنم

صد چو لیلا کشته در راهت کنم 



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه ، ،
:: برچسب‌ها: عشق, لیلی, مرد,


دو شنبه 27 خرداد 1392
ن : رضا

از عشق سخن باید گفت


 

از عشق سخن باید گفت ; همیشه از عشق سخن باید گفت

عشق ، در لحظه پدید می آید


دوست داشتن ، در امتداد زمان

این ، اساسی ترین تفاوت میان عشق و دوست داشتن است

عشق ، معیارها را در هم می ریزد

دوست داشتن بر پایه ی معیارها بنا می شود

عشق ناگهان و ناخواسته شعله می کشد
دوست داشتن ، از شناختن و خواستن سرچشمه می گیرد

عشق، قانون نمی شناسد،

دوست داشتن،اوج احترام به مجموعه ای از قوانین عاطفی ست.

عشق فوران می کند- چون آتشفشان،و شره می کند چون آبشاری عظیم،
دوست داشتن،جاری می شود چون رودخانه ای بر بستری با شیب نرم.

عشق ، ویران کردن خویش است
دوست داشتن ، ساختنی عظیم

عشق ، دق الباب نمی کند ، مودب نیست ، حرف شنو نیست ، درس خوانده نیست ، حسابگر نیست ، سر به زیر نیست ، مطیع نیست

عشق ، دیوار را باور نمی کند ، کوه را باور نمی کند ، گرداب را باور نمی کند ، زخم دهان باز کرده را باور نمی کند ، مرگ را باور نمی کند

عشق ، در وحله ی پیدایی ، دوست داشتن را نفی می کند ، نادیده می گیرد ، پس میزند ، له می کند و می گذرد
دوست داشتن نیز ، ناگزیر ،در امتداد زمان ، عشق را دود می کند ، به آسمان می فرستد ، و چون خاطره ای حرام ، فرشته ی نگهبانی بر آن می گمارد

عشق ، سحر است ، دوست داشتن ، باطل السحر

عشق و دوست داشتن ، از پی هم می آیند ، اما هرگز در یک خانه منزل نمی کنند

عشق ،انقلاب است،دوست داشتن، اصلاح
میان عشق و دوست داشتن ، هیچ نقطه ی مشترکی نیست

از دوست داشتن به عشق می توان رسید ، و از عشق ، به دوست داشتن
اما به هر حال ،حرکت از خود به خود نیست ، از نوعی به نوعی ست ، از خمیره ای به خمیره یی
و فاصله ایست ابدی ،میان عشق و دوست داشتن

که برای پیمودن این فاصله ، یا باید پرید ، یا باید فروچکید
-------------------------
من هردو را تجربه کردم. عشق را اگر نتوانی به سمت دوست داشتن هدایت کنی تجربه ای دردناک خواهد شد.
خوبی دوست داشتن در این است که خراب نمی کند ، دفرمه نمی کند ، اسیر نمی کند
اما عشق چیزِ دیگری است... هیچ کس انتهایش را نمیداند و شاید همین جذابیت عشق است



 



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه ، ،
:: برچسب‌ها: عشق, ,


صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 19 صفحه بعد


تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان بهترین دوستان و آدرس bestoffriends.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.