خاطره

چهار شنبه 13 شهريور 1392
ن : رضا

خاطره

با سلام خدمت یکایک دوستان گرامی اومدم یک خاطره شیک واستون تعریف کنم:

اقا چند روز پیش حال هوامون داغون بود گفتیم به دوستان که پایه شید بزنیم به کوه دشت و دمن حداقل یک دو روزی چشمون ...به ادمیزاد نیافته فقط طبیعت اقا دردسرتون ندم کل اذوقه رو فراهم کردیم  حالمونم خراب بد جور دلمون گرفته واسه دو روز وسیله گرفتیم ک دیگه قرار نباشه بیاییم تو ابادی اقا دردسرتون ندم ساعت ده شب بود رسیدیم همه نشسته بودیم از گرفتاریامون میگفتیم ک یکی از دوستام رو کرد به من گفت راسی پوریا خوراکیا رو چیکار کردی...بعد من بهشون گفتم نا شکری نکنید گفتند چرا گفتم شده یک شب تا صبح تو بیابون بدون غذا باشید اونا هم گفتن نه خدانکنه خداروشکر اینقد بدبخت نشدیم.منم درجواب گفتم دوستان عزیز بنده اذوقه هامون فراموش کردم بعد از گفتن این جمله دوس داشتم تو افق محو شم ک د...تو عمرم همچین سوتی نداده بودم کلا بدبختیمون تکمیل شد کلا الان چند وقتیه هرکی سوتی میده من نمیخندم چون میگن تو به سوتی میخندی؟؟؟؟؟؟خودت؟؟؟؟؟؟مسولین رسیدگی کنن

 



نظرات شما عزیزان:

afsaneh
ساعت21:13---31 شهريور 1392
aamoo hal dari khatere minevisi شما ک رمز موفقیت مارو میدونید

رضا هاشمی
ساعت20:41---14 شهريور 1392
تو عشقی

تو هر کاری ک بخوای میتونی انجام بدی .

تو رفیق جون من


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







:: موضوعات مرتبط: ، ،



تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان بهترین دوستان و آدرس bestoffriends.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.