جمعه 15 شهريور 1392
ن : رضا

ای partner

 

ﻭﻗﺘﯽ ﯾﻪ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﮐﺎﺕ ﻣﯿﺸﻪ :

ﺍﻭﻟﺶ ﻣﯿﮕﯽ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﯿﺴﺖ ﯾﻪ ﺣﺲ ﻋﺎﺩﯾﻪ.

ﻧﻢ ﻧﻢ ﺩﻟﺖ ﺗﻨﮓ ﻣﯿﺸﻪ ﺑﺮﺍﺵ ، ﯾﺎﺩ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎﺵ ﻣﯿﻮﻓﺘﯽ ،

ﻣﻮﺯﯾﮑﺎﯾﯽ ﮐﻪﺑﺎﻫﺎﺵ ﮔﻮﺵ ﻣﯿﺪﺍﺩﯼ ﻣﯿﺮﻥ ﺭﻭ ﺍﻋﺼﺎﺑﺖ ، ﺩﻟﺖ ﺍﻭﻧﻮ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺩ ﺍﻣﺎﻧــﯿـــﺴــــــــﺖ.

ﺗﺎﺯﻩ ﺍﻭﻝِ ﺭﻭﺯﺍﯼ ﺳﺨﺘﺘﻪ ، ﺑﯽ ﻗﺮﺍﺭﯼ ، ﺷﺒﺎ ﻣﯿﺨﻮﺍﺑﯽ ﺑﻪ ﺍﻣﯿﺪ ﻓﺮﺩﺍ ،

ﺻﺒﺤﺎ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﻣﯿﺸﯽ ﺑﻪ ﺍﻣﯿﺪ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺷﺐ ﺷﻪ ،

ﺩﯾﮕﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺮﺍﺕ ﺍﺭﺯﺵﻧﺪﺍﺭﻩ ، ﺑﯽ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻤﻪ ﺧﻮﺷﯿﺎ ﺭﺩ ﻣﯿﺸﯽ ،

ﮔﺎﻫﯽ ﯾﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻣﯿﺰﻧﯽ ﺍﻣﺎ ﺗــَـﻪِ ﺩﻟﺖ ﻏﻢِ ، ﻫﻨﻮﺯ ﺍﻣﯿﺪ ﺩﺍﺭﯼ ﺑﺮﮔﺮﺩﻩ ،

ﺑﺎﻭﺭ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﯾﮕﻪﻧﯿﺴﺖ ﺑﺮﺍﺕ ﺳﺨﺘﻪ ،

ﺧﺪﺍﯾﺎ ﯾﻌﻨﯽ ﻣﯿﺸﻪ ﺑﺮﮔﺮﺩﻩ؟.ﯾﻪ ﻣﺪﺗﯽ ﮔﺬﺷﺘﻪ : ﺟﺎﯼ ﺯﺧﻢِ ﺩﻟﺖ ﺧﻮﺏ ﻧﺸﺪﻩ

ﻓﻘﻂ ﺳﺮﺩ ﺷﺪﻩ ، ﯾﻪ ﺭﻭﺯﻣﯿﺒﯿﻨﯿﺶ ، ﺩﻟﺖ ﯾﻬﻮ ﻣﯿﺮﯾﺰﻩ ، ﺑﺎﺯ ﻫﻤﻪ ﯼ ﮐﺎﺑﻮﺳﺎﺕ ﺍﺯ ﺍﻭﻝ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯿﺸﻪ

ﯾﻪ ﻣﺪﺕ ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﺳﺨﺘﯿﺎﺵ ﻣﯿﮕﺬﺭﻩ : ﺷﺎﺩ ﻧﯿﺴﺘﯽ ﺍﻣﺎ ﺣﺴﻪ ﺧﺎﺻﯽ ﻫﻢﻧﺪﺍﺭﯼ ،

ﺭﻭﺯﺍﺕ ﺗﮑﺮﺍﺭﯾﻦ ﻭ ﺑﯽ ﺗﻔﺎﻭﺗﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ

ﮐﻪ ﯾﻬﻮ ﮔﻮﺷﯿﺖ ﺯﻧﮓ ﻣﯿﺨﻮﺭﻩ.ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻩ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ، ﺣﺎﻟﺘﻮ ﻣﯿﭙﺮﺳﻪ ، ﻫﯿﺠﺎﻥ ﺩﺍﺭﯼ

ﺍﻣﺎ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﺧﻮﺩﺗﻮ ﺑﯽﺗﻔﺎﻭﺕ ﻧﺸﻮﻥ ﺑﺪﯼ ، ﺍﺯ ﺻﺤﺒﺘﺎﺵ ﻣتوجه ﻣﯿﺸﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﺑﺮﮔﺮﺩﻩﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ........ﺍﻣﺎ :

ﻫﻢ ﺣﺴ ﻏﺮﻭﺭ ﺩﺍﺭﯼ ، ﻫﻢ ﺗــــﺮﺱ ،

ﻏﺮﻭﺭ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻧﺘﻮﻧﺴﺘﻪ ﺟﺎﺕﮐﺴﯿﻮ ﺑﯿﺎﺭﻩ ﮐﻪ ﻣﺜﻞ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﻪ ،

ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﻧﯿﺸﯽ ﮐﻪ ﺍﺯﺵ ﺧﻮﺭﺩﯼ ،

ﺭﻭﺯﺍﯼﺳﺨﺘﺖ ﺗﻮ ﺫﻫﻨﺖ ﺗـﻮ ﭼﻨﺪ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﻣﯿﮕﺬﺭﻩ ،

ﺩﻭﺱ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﮐﻨﯽ ،ﺩﻭﺱ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺩﺭﺩ ﺑﮑﺸﯽ.

ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺪﺕ ﻫﺎ ﯾﮑﻢ ﺷﺎﺩ ﺷﺪﯼ ،

ﺩﯾﮕﻪ ﺣﺲ ﻗﺪﯾﻤﻮ ﻧﺴﺒﺖﺑﻬﺶ ﻧﺪﺍﺭﯼ ، ﺗﺼﻤﯿﻤﺖ ﺩُﺭُﺳﺖِ ، ﺩﯾﺮ ﮐﺮﺩﻩ ،

ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺯﯼ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﻧﺪﺍﺷﺖ ،ﺩﯾﮕﻪ ﻓﺎﯾﺪﻩ ﻧﺪﺍﺭﻩ.

ﺍﯾــﻦ ﺩﻭﺳـﺘــﯽ ﺑـﺎ ﺗـــﻤـــﻮﻣــﻪ ﺳــﺨــﺘـــﯿــﺎﺵ ﺗــﻤــﻮﻡﺷـﺪﺳـﺖ !! ﺗــــﻤــــﻮﻡ



:: موضوعات مرتبط: از هر دری سخنی، ،


چهار شنبه 13 شهريور 1392
ن : رضا

من ایرانی ام...

 

من ایرانی‌ام، عادت دارم فیلم سینمایی را مجانی کپی کنم و ببینم اما فیلم خصوصی زهره را بخرم و ببینم


عادت دارم با ولع گلشیفته را تماشا کنم و بعد حکم بدهم که او به اخلاق پایبند نبوده است


عادت دارم عکس مهمانی بازیگران را سیو کنم. و عکس خودم را پاک کنم تا پخش نشود.


عادت دارم پرده ضخیم به پنجره بیاویزم تا سایه‌ام را برای تماشای پنجره‌های بی‌پرده نشان ندهد


عادت دارم قضاوت کنم. قضاوت این‌که هر که رژ زد، هر که موش بیرون بود، هر که لباسش باز بود، بی‌اخلاق است. قضاوت این‌که ناموس من حق ندارد هر طور می‌خواهد بگردد. اما هر کسی هر طور من خواستم نگردید، بی‌فرهنگ و دگم است.


عادت دارم چشم خود را پاک بدانم و به هر حریمی ورود کنم اما همه چشم‌ناپاکان را از حریم خصوصی‌ام دور نگه دارم.


من عادت دارم به همه بخندم و این نشانه روشنفکری من است. اما هر که به من بخندد آدم بی‌شعوری است که حدود اخلاق و حقوق شهروندی را رعایت نکرده است.


من عادت دارم عکس همه را دست به دست کنم. اما پرهیز می‌دهم که دست اطرافیانم در عکسی که منتشر می‌کنند معلوم باشد.


پوزش می‌طلبم.


من عادت دارم هر کسی را به خاطر چیزی دیگر قضاوت کنم.


من همانم که کسانی را که دختری را به خاطر دوچرخه‌سواری و پوشش قضاوت می‌کردند، دگم می‌نامیدم. حالا همانم که حق خصوصی تو را قضاوت می‌کنم و به تو می‌خندم.


من ایرانی‌ام. خط کشم. معیارم.


من ایرانی‌ام. کار دیگری از دستم برنمی‌آید. باید کسی را تخریب کنم تا خیال کنم آبادم. باید حال کسی را بد کنم تا حالم خوب شود. امیدوارم امشب حال تو خیلی بد باشد تا من شب با خیال راحت بخوابم.


من ایرانی‌ام، هنوز بزرگ نشده‌ام.


ایرانی‌ام، دست خودم نیست، پوزش می‌خواهم.

 



:: موضوعات مرتبط: از هر دری سخنی، ،


دو شنبه 11 شهريور 1392
ن : رضا

دست . سوت . هورا

به به . به به .

12 شهریور تولد یکی دیگه از بهترین دوستان .

 

سرکار خانم نرجس گلزاده .

 

تولدشون رو تبریک میگیم

و

 براشون آرزوی موفقیت و شادکامی همراه با سلامتی داریم .

باز هم تولدتون مبارک .

 



:: موضوعات مرتبط: از هر دری سخنی، ،


دو شنبه 11 شهريور 1392
ن : رضا

رسوا

 

 

ی تعدادی از آدم ها هستن ک کمرنگ میشن اما

همرنگ نمیشن

 



:: موضوعات مرتبط: از هر دری سخنی، ،


پنج شنبه 24 مرداد 1392
ن : رضا

صادق هدایت

صادق هدایت توصیف فوق العاده زیبایی از آدمای بی بند و بار داره

خودم ک خیلی حال کردم دیدم بی انصافیه ننویسمش تا همه بخونن :

 

 

آدمیانی ک

ابتذال

کار هر روزشان است

موجوداتی هستند :

یک دهان هستند

ک مشتی روده بدنبال آن آویخته

و منتهی ب آلت تناسلی شان میشود .

 

 

 

 



:: موضوعات مرتبط: از هر دری سخنی، ،


جمعه 18 مرداد 1392
ن : رضا

خسته ام

خسته ام


تکیه زده ام بر دیواری از سکوت ؛


گاه گاهی هق هق تنهایی هایم سکوتم را میخراشد و نقشی از یادگاری میزند


یادگاری هایی که کسی سواد خواندنش را ندارد


هیچ کس جز خدا

 



:: موضوعات مرتبط: از هر دری سخنی، ،


جمعه 18 مرداد 1392
ن : رضا

آدمیان

  

 

آﺩﻡ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺎﯾﺪ...ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﻣﻨﺖ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ....ﻭﺳﻂ ﺩﻋﻮﺍ ﺳﺮ ﺍﺩﻡ ﻣﯿﮕﺬﺍﺭﻧﺪ ﺷﻨﺎﺧﺖ

 

( رضا هاشمی ک اینطوریه و ب نظرش خیلی هم خوبه این مدلی بودن )

 

 



:: موضوعات مرتبط: از هر دری سخنی، ،


جمعه 18 مرداد 1392
ن : رضا

اولویت

 

 

  هیچکــس ســرش شلــوغ نیـســت

هــمـه چیــز بـستـگـی بــه "اولـویــت هـا" دارد   

 

 



:: موضوعات مرتبط: از هر دری سخنی، ،


جمعه 18 مرداد 1392
ن : رضا

یهو

همه یهویی ها خوبن :

یهویی بغل کردن . یهویی بوسیدن . یهویی دیدن . یهویی سورپرایز کردن . یهویی بیرون رفتن . یهویی دوست داشتن . یهویی عاشق شدن .

اما

امان از یهویی رفتن . یهویی بند، بندٍ وجودت از هم میپاشه 



:: موضوعات مرتبط: از هر دری سخنی، ،


چهار شنبه 9 مرداد 1392
ن : رضا

مرگم نزدیک است

 

 

 

 

ﺑـﺎﻻﺧــﺮﻩ ﯾﮑـ ﺭﻭﺯ ﺑـﻪ ﺁﺭﺯﻭﯾﻢ میرسمﺩﺭ ﺻـﻒ ﺍﻭل نماز ﺟﻠـﻮﺗـﺮ ﺍﺯ ﭘﯿـش نمـﺎﺯﻡوَ ﻫـﻤـﻪ ﺑﻪ ﻣـﻦ ﺍﻗﺘــﺪﺍ ﺧـﻮﺍﻫﻨـﺪ ﮐـﺮﺩ ...نَﻤـﺎﺯ ﮐِﻪ ﺗـﻤﺎﻡ ﺷـﻮﺩ ﻫـﻤﻩ ﺑﻪ سمت ـ ﻣـﻦ ﺧﻮﺍﻫﻨـﺪ ﺁﻣـﺪ... ﭼﻘـﺪﺭ ﻋـﺰﯾـﺰ ﺧـﻮﺍهم شدﺑـﻌـﺪ ﺍز ﭼﻨــﺪ ﻗـﺪﻡ ﮐﻪ ﺣﺮﮐﺖ ﮐﻨﻨـﺪﮐﺴﯽ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯿﺰﻧـﺪ :ﺑـﻠﻨـﺪ ﺑــﮕــﻮ ﻻ ﺍِﻟـﻪ ﺍِﻟَﺎ ﺍﻟﻠّﻪ   

 

 

 



:: موضوعات مرتبط: از هر دری سخنی، ،


شنبه 5 مرداد 1387
ن : رضا

دیدار

 

 

 

امروز 5 / 5 / 1392

 

یعنی میشه

5 / 5 / 1395

 

رو ببینیم ؟

 

 



:: موضوعات مرتبط: از هر دری سخنی، ،


جمعه 4 مرداد 1392
ن : رضا

...........

از چوپان پیری که دیگر توان چوپانی

نداشت پرسیدند: چه خبر ؟

بالحن تلخی گفت: گرگ شد آن بره ای که نوازشش میکردم



:: موضوعات مرتبط: از هر دری سخنی، ،


چهار شنبه 2 مرداد 1392
ن : رضا

سلامتی

 

 

بـه سـلامـتی همــه اونـایی کـه قـبلأ بـودن

ولی دیگــه نیستــن

چون دیگـه اونــایی نـیستن که قـبلأ بـودن....

 

 

 



:: موضوعات مرتبط: ، از هر دری سخنی، ،


چهار شنبه 2 مرداد 1392
ن : رضا

کاش...

 

 

ﻗـﺪﯾﻢ ﮐﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰﻣﺎﻥ
ﺑﻮﯼ ﻣـــــﺎﻧﺪﻥ میﺩﺍﺩ ...
ﺁﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺣﺘﯽ ﺑﯿﺴﮑﻮﯾﺖ
ﻫﺎ ﻣــــﺎﺩﺭ ﺑﻮﺩﻧﺪ !!
ولی حاﻻ HI-BYE ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ 

 

 



:: موضوعات مرتبط: از هر دری سخنی، ،


جمعه 28 تير 1392
ن : رضا

از کلمات امیر المؤمنین علی (ع)

* هر کس دلسوز خود باشد ، به دیگران ظلم نمی کند .



:: موضوعات مرتبط: از هر دری سخنی، ،


شنبه 22 تير 1392
ن : رضا

ما مانده ایم

 

 

 

 

می گویند آخر شاهنامه خوش است خواندیم،آخرش تلخ بود می گویند جوجه را آخر پاییز میشمارند شمردیم،جوجه ای نمانده بود می گویند خنده بر هر درد بی درمان دواست دردمان را دزمان نکرد،نوش دارویش هم زهر شد حالا ما ما مانده ایم به عزای شادی از دست رفته و شدیم عبرت مردمان شهر گناه هر چه گفتند زیبا بود اما مرهم دردمان نشد درد از زخم دیگری زبانه میکشد نشان به آن نشانه که رد پاهایم خونین بود 



:: موضوعات مرتبط: از هر دری سخنی، ،


چهار شنبه 19 تير 1392
ن : رضا

تشکر

 

پست های

 

"دل من ,

لقمان مودب , و

یگانگان"

از وبلاگ استاد عزیزم آرام بکار گرفته شدند .

از ایشان بخاطر اجازه دادن شان بابت کپی مطالبشون در وبلاگ خودمون تشکر میکنم .



:: موضوعات مرتبط: از هر دری سخنی، ،


سه شنبه 18 تير 1392
ن : رضا

اوه

 

اگر دروغگو دشمن خداست پس چ لشکر عظیمی  در برابر خداست



:: موضوعات مرتبط: از هر دری سخنی، ،


یک شنبه 16 تير 1392
ن : رضا

مردونه

 


ﻓﮏ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﭘﺴﺮﺍ ﺧﺴﺘﻪ ﻧﺸﺪﻥ؟
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﻪ ﯾﻪ ﺗﯿﮑﻪ ﺁﻫﻦ ﻓﺮﻭﺧﺘﻪ ﺷﺪﻥ
ﻭﻗﺘﯽ ﭘﻮﻟﯽ ﺗﻮ ﺟﯿﺒﺸﻮﻥ ﻧﺒﻮﺩﻩ ﻣﺤﻞ ﺳﮕﻢ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﻧﺬﺍﺷﺘﻦ
ﺍﺯ ﺑﯿﮑﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﺑﯽ ﭘﻮﻟﯽ
ﺗﻔﺮﯾﺤﺸﻮﻥ ﯾﺪﻭﻧﻪ ﺳﯿﮕﺎﺭﻩ ﻭ ﻫﻔﺘﻪ ﺍﯼ ﯾﻪ
ﺑﺎﺭ ﺍﮔﻪ ﺑﺸﻪ ﻣﺸﺮﻭﺏ ﺗﺎﺯﻩ ﺍﻭﻧﻢ ﺑﺎ ﺗﺮﺱ ﻭ ﻟﺮﺯ
ﺭﻭ ﻫﺮﮐﯽ ﺩﺱ ﮔﺬﺍﺷﺘﻦ ﯾﺎ ﺑﭽﻪ ﻣﺎﯾﻪ ﺩﺍﺭﺍ
ﺍﺯﺷﻮﻥ ﮔﺮﻓﺘﻨﺶ ﯾﺎ ﯾﮑﯽ ﺍﻭﻣﺪ ﺍﺯ ﮔﺬﺷﺘﻪ
ﻧﻨﮕﯿﻦ ﻃﺮﻑ ﻭﺍﺳﺸﻮﻥ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﺮﺩ
ﺑﺨﺪﺍ ﺍﻭﻧﺎﻡ ﮐﻢ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﺍﻣﺎ ﻏﺮﻭﺭ
ﻣﺮﺩﻭﻧﺸﻮﻥ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻧﻤﯿﺪﻩ ﺑﯿﺎﯾﻦ ﺟﺎﺭ
ﺑﺰﻧﻨﻦ!
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﻫﻤﻪ ﭘﺴﺮﺍ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﭼﯽ ﺭﻭ ﺗﻮﻭ
ﺧﻮﺩﺷﻮﻥ ﺣﺒﺲ ﻣﯿﮑﻨﻦ



:: موضوعات مرتبط: از هر دری سخنی، ،


یک شنبه 16 تير 1392
ن : رضا

high

 درود

در ادامه 2 تا متن میذارم فوق العاده رک و بدون سانسور

ب کسی هم توهین نمیکنم 

ب کسی هم منظور ندارم

دختر خانم ها هم (ببخشیدا ) پررو نشن .

ب هیچ پسری توهین نمیکنم

 

امیدوارم آرام از خوندن متون ناراحت نشه .



:: موضوعات مرتبط: از هر دری سخنی، ،


یک شنبه 9 تير 1392
ن : رضا

درد واره ی من


درد های من
 
جامه نیستند
 
تا ز تن درآورم
 "
چامه و چکامه " نیستند
 
تا به " رشته ی سخن " در آورم
 
نعره نیستند
 
تا ز " نای جان " برآورم
دردهای من نگفتنی
دردهای من نهفتنی است
دردهای من
گرچه مثل دردهای مردم زمانه نیست
 
درد مردم زمانه است
 
مردمی که چین پوستینشان
مردمی که رنگ روی آستینشان
 
مردمی که نامهایشان
 
جلد کهنه ی شناسنامه هایشان
 
درد می کند
 
من ولی تمام استخوان بودنم
لحظه های ساده ی سرودنم
 
درد می کند
 
انحنای روح من
 
شانه های خسته ی غرور من
 
تکیه گاه بی پناهی دلم شکسته است
کتف گریه های بی بهانه ام
 
بازوان حس شاعرانه ام
 
زخم خورده است
 
دردهای پوستی کجا ؟
درد دوستی کجا ؟
این سماجت عجیب
پافشاری شگفت دردهاست
 
دردهای آشنا
 
دردهای بومی غریب
دردهای خانگی
دردهای کهنه ی لجوج
اولین قلم
حرف حرف درد را
 
در دلم نوشته است
 
دست سرنوشت
 
خون درد را
 
با گلم سرشته است
 
پس چگونه سرنوشت ناگزیر خویش را رها کنم ؟
درد
 
رنگ و بوی غنچه ی دل است
 
پس چگونه من
رنگ و بوی غنچه را ز برگهای تو به توی آن جدا کنم ؟
دفتر مرا
 
دست درد می زند ورق
شعر تازه ی مرا
 
درد گفته است
 
درد هم شنفته است
 
پس در این میانه من
 
از چه حرف می زنم ؟
درد ، حرف نیست
درد ، نام دیگر من است
 
من چگونه خویش را صدا کنم ؟

 



:: موضوعات مرتبط: از هر دری سخنی، ،


جمعه 31 خرداد 1392
ن : رضا

ای پسر


دختری با پسری رابطه را تمام میکند ولی پسر میداند که دختر ضعیفتر از اوست

او را تهدید میکند ابرویش را پیش دوسـتانش میبرد

یک سوال دارم از این پسرها

لیاقتت چی بود؟

لیاقتت دختری بود که ازت میلیونی بکند و آخر تو را تمسخر کند و برود؟

لیاقتت دختری بود که کمتر از رستوران البرز به حساب تو غذا نخورد؟

"خوبی که از حد بگذرد نادان خیال بد کند"

بابا تو زرنگ تو قوی تو جنگ جو . تو ... .


برو و بدون روزی جواب میدهی که به نا حق پاکی را آلوده کردی اشکش را به ناحق جاری کردی و بدتر از اینها با آبروی یک دختر بازی کردی

دست های بازی بعد هفت دست عوض میشود و آن وقت تو خواهی بود که دو برابر برد هایت پس خواهی داد



:: موضوعات مرتبط: از هر دری سخنی، ،
:: برچسب‌ها: لیاقت, پسر,


پنج شنبه 30 خرداد 1392
ن : رضا

ش.ا.د

 

 

میخواین ی مدتی شاد باشید

همچین حالی ب حالی شید پس مقاله ی ادامه مطلب رو بخونید



:: موضوعات مرتبط: از هر دری سخنی، ،


پنج شنبه 30 خرداد 1392
ن : رضا

ی ذره

 

بالاخره خواهی فهمید که:

همیشه یک ذره حقیقت پشت هر «فقط یه شوخی بود» هست.

یک کم کنجکاوی پشت «همینطوری پرسیدم» هست.

قدری احساسات پشت «به من چه اصلا» هست.

مقداری خرد پشت «چه می دونم» هست.

و اندکی درد پشت «اشکالی نداره» هست.



:: موضوعات مرتبط: از هر دری سخنی، ،


دو شنبه 27 خرداد 1392
ن : رضا

آه خدای من

پـسر دختـر زیبـایی را دیـد ، شیـفتش شـد . چنـد ساعـتی با هم تـو خیـابون قـدم میـزدن کـه یـهو بنــز گــرون قیـمت جلـوی پـاشـون تـرمـز زد . دختره به پسره گفت : خوش گذشـت ! ولـی نـمیتونـم همیـشه پیـاده راه بــرم بای ... نشسـت تـوی ماشیـن ، راننده بهش گفت : خانـم ببخشیـد مـن رانـنـده ایـن آقـا هستـم لطفـا پیــاده شیـد .

 



:: موضوعات مرتبط: از هر دری سخنی، ،


دو شنبه 27 خرداد 1392
ن : رضا

افسوس/مایوس



به جای اینکه به گذشته نگاه کنید و افسوس بخورید

.


.




.

.

.

به آینده نگاه کنید ومایوس شوید



:: موضوعات مرتبط: از هر دری سخنی، ،


دو شنبه 27 خرداد 1392
ن : رضا

مرد

شاید اینا رو هم خونده باشید ولی باز بخونید اینبار با تامل بیشتر :

 

او "مـــرد" است
دستــــانش از تو زِبرتر و پهن تر است
صورتش ته ریشى دارد
و قلبش به وسعـــتِ دریــــا ...
جـــاىِ گریـــــه كردن به آسمان خیره میشود و بغض میکند...
... ...
او با همــــان دستان پهن و زبرش تورا نوازش میكند
با همان صورت ناصاف و ناملایم تو را میبوسد
و تو آرامــــ میشوى ...
آنقــــدر او را نامــــرد "نخوان"
فقط به او "توجه کن"
تا زمین و زمان را برایت بدوزد
..

 

 

------------------------------------------------------------------------------------


مرد موهاش بلند نیست که توی بی کسی کوتاهش کنه
و اینجوری لج کنه با همه دنیا !
مرد نمیتونه وقتی دلش گرفت...
زنگ بزنه به دوستش و گریه کنه و خالی بشه !
مرد حتی درداشو اشک که نه..
یه اخم خشن میکنه و میچسبونه به پیشونیش !
یه وقتایی ..
یه جاهایی ..
به یه کسایی باید گفت :
میم … مثلِ مـــــــــــــرد...

به سلامتی همه مرد های واقعی



:: موضوعات مرتبط: از هر دری سخنی، ،
:: برچسب‌ها: مرد,


دو شنبه 27 خرداد 1392
ن : رضا

ببینید



آنچه ک در ادامه مطلب می آید شاید تکراری باشد اما  ب

هزار بار خواندنش می ارزد



:: موضوعات مرتبط: از هر دری سخنی، ،


یک شنبه 26 خرداد 1392
ن : رضا

اصلا من بدم

 



:: موضوعات مرتبط: از هر دری سخنی، ،


شنبه 25 خرداد 1392
ن : رضا

.

 

ایستاده بود و به ویترین فروشگاهی نگاه می کرد

زنی در حال عبور اورا دید

اورا به داخل فروشگاه برد و برایش لباس و کفش خرید

و گفت مواظب خودت باش

کودک پرسید : ببخشید خانم شما خدا هستید؟؟؟

زن لبخند زد و پاسخ داد: نه من فقط یکی از بنده های خدا هستم

کودک گفت : می دانستم با او نسبتی داری....

 



:: موضوعات مرتبط: از هر دری سخنی، ،


جمعه 24 خرداد 1392
ن : رضا

الفبای پارسی

 

 

الف: اشتیاق برای رسیدن به نهایت آرزوها

ب: بخشش برای تجلی روح و صیقل جسم

پ: پویاپی برای پیوستن به خروش حیات

ت: تدبیر برای دیدن افق فرداها

ث: ثبات برای ایستادن در برابر باز دارنده ها

ج: جسارت برای ادامه زیستن

چ: چاره اندیشی برای گریز از گرداب اشتباه

ح: حق شناسی برای تزکیه نفس

خ: خودداری برای تمرین استقامت

د: دور اندیشی برای تحول تاریخ

‌ذ: ذکر گوپی برای اخلاص عمل

ر: رضایت مندی برای احساس شعف

ز: زیرکی برای مغتنم شمردن دم ها

ژ: ژرف بینی برای شکافتن عمق دردها

س: سخاوت برای گشایش کارها

ش: شایستگی برای لبریز شدن در اوج

ص: صداقت برای بقای دوستی

ض: ضمانت برای پایبندی به عهد

ط: طاقت برای تحمل شکست

ظ: ظرافت برای دیدن حقیقت پوشیده در صدف

ع: عطوفت برای غنچه نشکفته باورها

غ: غیرت برای بقای انسانیت

ف: فداکاری برای قلب های دردمند

ق: قدر شناسی برای گفتن ناگفته های دل

ک: کرامت برای نگاهی از سر عشق

گ: گذشت برای پالایش احساس

ل: لیاقت برای تحقق امیدها

م: محبت برای نگاه معصوم یک کودک

ن: نکته بینی برای دیدن نادیده ها

و: واقع گرایی برای دستیابی به کنه هستی

ه: هدفمندی برای تبلور خواسته ها

ی: یکرنگی برای گریز از تجربه دردهای مشترک

 



:: موضوعات مرتبط: از هر دری سخنی، ،
:: برچسب‌ها: پارسی,


جمعه 24 خرداد 1392
ن : رضا

فلسفی

 

 

 

 

 میریم ک داشته باشیم چند جومله ی فلصفی و پر مغز در ادامه مطلب 



:: موضوعات مرتبط: از هر دری سخنی، ،



تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان بهترین دوستان و آدرس bestoffriends.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.